سلامظاهراً گريزي از جواب دادن! آنقدر خواننده رو دنبال خودت ميکشي که مجبور ميشه فکر کنه و محاوره رو بيجواب نذاره!من به دو مقدمه اول معتقدم، اما تکثر معلولها و آثار منتسب به خدا -از نظر من- چندان قابلقبول نيست.اگر قاعدهي الواحد و وحدت خدا را بپذيريم، ميتوانيم اين توضيح را مطرح کنيم که چنين خداي واحدي، طبق قاعدهي الواحد، يک جهان منحصر به فرد و واحد را نيز خلق کرده است.براي مثال اجزاي تشکيلدهندهي يک ساعت از قبيل پيچها، چرخدندهها و... را در نظر بگيريم. اين اجزا را در اختيار يک سازندهي قهار ساعت ميگذاريم. مطمئناً او ساعتي خواهد ساخت که از نظر وي بهترين چيزي است که ميتوان با استفاده از اين اجزا ساخت. اين ساعت اگرچه از قسمتها و اجزاي زيادي تشکيل شده، اما هيچکس نميتواند منکر شود که اين ساعت يک کل واحد است.از طرف ديگر، ما خدا را دانا و قادر مطلق ميدانيم. در محاورهي نظام احسن به اين نتيجه رسيديم که خدا بهترين جهان را خلق کرده چرا که علم او از ازل تا ابد کامل بوده.اجزاي اين دنيا، درست مثل اجزاي ساعت در اختيار خدا قرار دارد. او يقيناً بهترين جهان را خلق خواهد کرد و اين جهان يک کل واحد است؛ سيستمي است که از اجزاي بيشمار تشکيل شده است. البته به تناسب قدرت خدا و يک سازندهي ساعت، مکانيزمي که اين دو خلق کردهاند نيز درجهي پيچيدگي متفاوتي دارد اما هر دو يک سيستم واحد را به وجود آوردهاند. به نظر من، تعدد اجزاي سازندهي جهان، دليل تعدد مخلوقات خدا نيست.* * *البته منم به تناسب رشتهام بيشتر از نقشهبرداري سر درميارم تا فلسفه! بنابراين شايد همهي حرفام اشتباه باشه. اما اميدوارم کمال همنشين در من اثر کرده باشه و تونسته باشم يکم به جواب نزديک شم