پيام

فيلسوفچه
90/1/18

+ جهاني در هر چكه‌ات نهفته است. با جهان‌هاي بي‌شمارت چه كنم؟! :(

شير آب رو ميگم ديگه! چكه مي كنه!!

بلد نيستم تعميرش كنم!!! فكر مي كردم سرعت چكه كردنش خيلي كمه. اما چند روزه يه ظرف ميذارم زيرش. تازه فهميدم چه فاجعه اي داشته رخ مي داده!! از مصرف روزانه خودم هم بيشتر آب هدر مي شده! :(

هي مهاجر جون.. مي بيني چه روزگاريه؟! براي چكه كردن شير آب هم بايد غصه بخوريم...

هـــــــــي تعميركار!! تو رو واسه چي گذاشتن؟!! آخه غزل جان فكر كنم واسه اين كاراي خورده ريزه كسي تعميركار نمياره!

:)) همين كار رو كردم. ظرف گذاشتم زيرش. ولي ديگه داره خستم مي كنه!!! براي اينكه آبش استفاده بشه مجبور شدم همه لباس هام رو خودم بشورم و توي ماشين نندازم!!! :))

پدر گرامي بايد اين كارها رو در خونه انجام بدن كه هربار بهش گفتم اومده از دم بسته شير رو و گفته ديگه از اين استفاده نكن :))

كنتور هم فكر خوبيه! به فكر بابام هم نمي رسيد!!! =))

مي گم چطوره خونه رو خراب كنيم؟ :))

واااااي چه فكر وسوسه كننده اي! خونه جديد و نو... همين الان خودم ميرم همه شيرهاي آب خونه رو خراب ميكنم تا مجبور بشن خونه رو خراب كنند و از نو بسازند :دي

سلام بر بانو فيلسوفچه گرامي ميگويم شما چرا با اين حالتون من خودم خراب ميكنم اخه من هميشه خرابكاري ميكنم:ديييييييي

سلام ستايش خانم! راضي به زحمت نيستما!!! :دي راستي دو هفته ديگه احتمالا ميام شهرتون :)

قدمت رو چشم يه سرم به مابزن..البته اگه تا اون موقع خونمونو خراب نكنم ...منم نهم ميام شهرتون:)

نه ارديبهشت؟! به سلامتي :) البته من شايد تا اون موقع هنوز هم قم باشم.