سفارش تبلیغ
صبا ویژن


محاورات

امروز خدمت استاد محترم مشاور بودم. (البته نه برای امر خطیر پایان نامه! )

خطاب به بنده فرمودند این تقریباً چهل روز باقی مانده از تابستون رو بیشتر روی پایان نامه کار کن و شب ها تا صبح بیدار بمون (بنده خدا، استاد خبر ندارند که این شاگرد تنبل شب تا صبح بیدار هست اما به جای کتاب خوندن، تو نت در حال گشت و گذار به سر می‌بره! ) بعد هم برای آنکه تشویقی کرده باشند برای این شب بیداری‌ها، فرمودند: «من خودم هر شب تا ساعت 2 بیدارم و به قول یکی از دوستام مدام دور خودم می چرخم و به کتاب‌هام نوکی می‌زنم»!!!

تذکر: این نوشته اصلاً به قصد تمسخر نبود! اتفاقاً از نوع حرف زدن استادم خیلی خوشم می‌آد و اینجور حرفهاش همیشه تو ذهنم می‌مونه. مخصوصاً که با لهجه بسیار شیرین مشهدی  -آن هم  با غلظت نسبتاً بالایی- صحبت می‌کنند!


نوشته شده در یکشنبه 89/5/17 شروع محاوره 5:0 عصر توسط فیلسوفچه | ادامه‌ی محاوره ()